Active imperturbation

رسیدن به آرامش پویا با مدیریت ذهن، مدیریت در زندگی و کار، مدیریت زمان و مدیریت خود و دیگران

Active imperturbation

رسیدن به آرامش پویا با مدیریت ذهن، مدیریت در زندگی و کار، مدیریت زمان و مدیریت خود و دیگران

فکر می کند پس وجود دارد

 
 

         فکر می کند پس وجود دارد

 

 

 استفان ویلیام هاوکینگ در ششم ژانویه سال 1942، دقیقاً 300 سال پس از روزی که گالیله دیده از جهان فرو بسته بود، در خانه ای کوچک در شهر دانشگاهی آکسفورد به دنیا آمد و تحصیلات اولیه را در همان شهر گذراند. بعدها و زمانی که نام او مرزهای دانش را درنوردید همیشه از تقارن تولدش با سالگرد وفات گالیله به عنوان تصادفی اعجاب انگیز یاد می کرد که او را به گذشته ای پرافتخار ارتباط می دهد.

از زمان کودکی به علوم ریاضیات علاقه داشت و آرزوی دانشمند شدن را در سر می پروراند، اما در مدرسه یک شاگرد خودسر و بخصوص بدخط بود که معلمان از دست او به ستوه آمده بودند. هرگز خود را در محدوده کتابهای درسی مقید نمی کرد و همیشه سعی می کرد در کتابهای درسی اشتباهاتی را پیدا کرده و با معلمان خود به بحث بپردازد.

پدر و مادرش از طبقه متوسط بودند که در خانه ای شلوغ و فرسوده اما مملو از کتاب زندگی می کردند. پدر خانواده پزشک متخصص در بیماری های مناطق گرمسیری بود و به همین جهت نیمی از سال را در سفرهای پژوهشی به مناطق آفریقایی می گذراند.

اگرچه به علوم ریاضیات علاقه مند بود، اما چون دانشگاهی که در آن تحصیل می کرد در این رشته محصل نمی پذیرفت، به تحصیل در رشته فیزیک پرداخت و پس از آن برای تحصیل در رشته مورد علاقه اش یعنی کیهان شناسی عازم کمبریج شد، جایی که افتخارات بی نظیری را برای استفان به همراه آورد. پس از آن که آموزش های خود را با سختی های فراوان به پایان رساند از سوی دپارتمان ریاضیات کاربردی و فیزیک نظری دعوت به همکاری شد و خیلی زود توانست به کرسی ای دست یابد که بیش از دو قرن پیش زمانی به اسحق نیوتن، کاشف قانون گرانش تعلق داشت.

استفان از کودکی به رمان های تخیلی علاقه داشت و مطالعه آنها بر اشتیاق او به کسب معلومات بیشتر در فیزیک و نجوم و علوم دیگر افزود. او دوره سه ساله دانشگاه را با موفقیت پشت سر گذاشت و آماده شد تا دوره دکترا را در رشته کیهان شناسی آغاز کند.

 

 

در ژانویه سال 1963 یعنی آغاز بیست و یک سالگی به دنبال احساس ناراحتی هایی در عضلات دست و پا راهی بیمارستان شد. آزمایش هایی که روی او انجام شد علائم بیماری بسیار نادر و درمان ناپذیری را نشان داد. این بیماری که به نام ALS شناخته می شود بخشی از نخاع و مغز و سیستم عصبی را مورد حمله قرار می دهد و بتدریج اعصاب حرکتی بدن را از بین می برد و با تضعیف ماهیچه ها فلج عمومی ایجاد می کند. به طوری که به مرور توانایی هرگونه حرکتی از شخص سلب می شود. معمولاً مبتلایان به این بیماری مدت زیادی زنده نمی مانند و این مدت برای استفان بین دو تا سه سال پیش بینی شده بود. او ناگهان همه آرزوهای خود را بر باد رفته می دید. دوره دکترا، رؤیای دانشمند شدن و کشف رمز و راز کیهان همگی به صورت تصاویری درآمدند که در حال دور شدن و رنگ باختن به او لبخند می زدند. به اتاقی که در دانشگاه داشت پناه برد و در تنهایی ساعتها متفکر و بی حرکت ماند. خودش بعدها تعریف کرده است که آن شب دچار کابوسی شد و در خواب دید که محکوم به اعدام شده است و او را برای اجرای حکم می برند و در آن موقعیت حس کرد که هر لحظه زندگی چقدر برایش ارزشمند است. آنچه به او قوت قلب و اعتماد به نفس بیشتری برای مبارزه با نا امیدی داد آشنایی با دختر جوانی به نام جین وایلد بود که بعدها همسرش شد. استفان معتقد است همین آشنایی سبب ایجاد تحول در زندگی و تبدیل شدن به پروفسور هاوکینگ این روزها شده است.

او در سال 1965 با جین ازدواج کرد، در حالی که رشد بیماری را در عضلاتش شاهد بود. پروفسور استفان هاوکینگ اکنون 64 سال دارد و ظاهراً بیش از یک ربع قرن قاچاقی زندگی کرده است. او در زندگی مشترک با جین صاحب 3 فرزند شد (یک دختر و دو پسر). و لذت پدر بودن و احساس مسئولیت در تأمین زندگی فرزندان یکی از مهم ترین انگیزه هایی بود که او را در مقابله با مشکلات یاری داد. پیش بینی پزشکان در مورد بیماری او نادرست نبود. این بیماری اکنون در همه بدنش رخنه کرده است. او بتدریج توان حرکتهای اصلی خود را نیز از دست داد و مجبور شد برای حمل و نقل از صندلی چرخدار استفاده کند. سرانجام بیماری به قدرت تکلم او نیز آسیب رساند و وی را از توانایی سخن گفتن محروم کرد.

یکی از دوستانش برای او یک برنامه اکولایزر فرستاد که با نصب روی یک رایانه خانگی او را قادر می کرد تا با انتخاب کلمات مناسب با کمک موس رایانه متن مورد نظر خود را به صدا تبدیل کند. اما این شرایط هم پایدار نماند و او توانایی حرکت دستان خود را نیز از دست داد. نظریات جنجالی او آنقدر جالب توجه بود که مهندسان به فکر ساخت ابزار ویژه ای افتادند و یک صداساز رایانه ای را طراحی کردند که با دنبال کردن حرکت چشمان استفان، کلمات مورد نظر او را شناسایی و اعلام می کند.

 

 

او به هیچ وجه خودش را منزوی نکرده است، به کنسرت و پارک می رود. در رستوران غذا می خورد، در انجمن های دانشجویی شرکت و با شاگردانش گفتگو می کند.

اگر چه فاقد تحرک است، اما تا کنون دوبار به سفر دور دنیا رفته و حتی از چین و دیوار باستانی آن دیدن کرده است. همچنین در صدها کنفرانس علمی شرکت کرده و به ایراد سخنرانی پرداخته است که البته این سخنرانی ها فبلاً در نوارهای ویدئویی ضبط و در روز کنفرانس پخش می شود.

استفان هاوکینگ شهرت و اعتبار علمی خود را مدیون محاسبات ریاضی پیچیده و بسیار دقیقی است که در مورد چگونگی پیدایش و تحول سیاهچاله های آسمانی یا حفره های سیاه انجام داده است.

معلولیت باعث کاهش فعالیت های علمی او نشده است. او تدریس می کند، با شاگردانش بر سر مسائل مختلف به بحث می نشیند و کتاب می نویسد. در سال 1988 کتاب معروف خود، تاریخچه زمان را منتشر کرد. این کتاب بارها و بارها تجدید چاپ شده و میلیون ها نسخه از آن به فروش رفته است و به عنوان پر فروش ترین کتاب علمی شناخته شده است و یکی از مهمترین کتابها در حوزه کیهان شناسی است. این کتاب به فارسی نیز ترجمه شده است. همه اینها در حالی است که تمامی اعضای بدنش از کار افتاده است. مغز و اراده او جهان را به تحسین واداشته است. پزشکان معتقدند او با اسیر کردن مرگ در یک سیاهچاله مانع از نزدیک شدن آن به خود می شود.

 

 

هاوکینگ هنوز هم با امید به تلاش ادامه می دهد، در حالی که محکوم به حیات روی یک صندلی کوچک است. سودای حل رازهای جهان هستی را در سر دارد و آن گونه که خود یادآوری می کند آموخته است که نا امید نشود. خوش شانس بودم که در فیزیک نظری تحصیل می کردم، چون تنها جایی بود که بیماری ام یک معلولیت محسوب نمی شد. فراموش نکنید که هر روز زنده بودنش رکورد جدیدی محسوب می شود.

 

فرانک فراهانی جم- روزنامه جام جم- پنجشنبه 20/2/1386

 

 

 

آرامش پویا     a.imperturbation@gmail.com